آرين از روي تخت افتاد(مامان بخدا شرمنده ام)
پسرگلم اول از هر چيز ازت معذرت ميخوام ازت شرمنده ام كه ديشب مواظبت نبودم و توي خواب از روي تخت افتادي الهي چه شب بدي بود بسيار بد بازم شرمنده...
ديشب والبيال ايران و المان بود و من مشتاق بودم كه تماشا كنم آرين كوچولو خوابش ميومد توي بغل مامان خوابيد گذاشتمش روي تخت كنار بابايي، اي كاش اين كار رو نمي كردم آخه بابايي هميشه حواسش بود و شاپرك من توي بغل اون مي خوابيد چي شد نمي دونم كه مدتي گذشت و مامان ازت غافل شد كه صداي عجيبي اومد خشكم زد و متوجه شدم كوچولوي زيباي من با صورت افتاده زمين الهي مامان مريم بميره الهي بميره كه بي فكري كردم بي عقلي كردم فقط نمي دونم چرا؟چرا؟
شب بسيار بدي بود آرين كلي گريه مامان مريم گريه بابا مجيد غر مي زد و اخرش توي بغل بابايي خوابت برد عشقم زندگيم بخدا شرمنده ام قول ميدم ديگه تكرار نشه خداياپسرم رو كمك كن ازش محافظت كن من كه به جز تو كسي رو ندارم....