آرين جان دلتنگتم
آرينم سلام ماماني امروز عصر مامان شيفت اداره بود و تو با بابايي در خانه هستي زنگ زدم صدات و بشنوم باهات حرف كه مي زدم دنبال صداي مامان مي گشتي باهوشم شيرينم شيطونم مامان از پشت تلفن باهات حرف مي زد الان كه زنگ زدم بابايي گفت شيرخوردي و خوابيدي عسل ماماني بخواب مامان تا يكساعت ديگه مياد خونه.امروز از مهدكودك كه اوردمت خاله شيرين گفت برات روروك بيارم با پتو براي خوابت گفت كه فضول شدي و توي تختت نمي موني عسلم بانمكم تو عشق ماماني.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی