فرشته زیبای زندگی من برایت از دلتنگیهایم می گویم.....
با یاد تو به سر بردن خوش است (پسرم)...
گاهی ما آدمها چقدر سخت همدیگر را میفهمیم!!
حتی اگر خیلی سخت به هم نزدیک باشیم!!!
حتی اگر قلبمان مالامال از دوست داشتن باشد!!!
باز هم گویی خود را در لحظه جای هم قرار دادن برایمان سخت است.
من هم گاهی در لحظهای که باید، فراموش میکنم این اصل مهم را...
که شاید این حرف یا کار متأثر از محیط بوده است.
پس کی میخواهم اینها را یاد بگیرم!!!
چرا وقتی میدانم، نمیتوانم به آن عمل نمایم؟!!
چرا...؟!!
و من این فراموشی را دوست ندارم.
این نتوانستن را دوست ندارم.
پسر نازنینم دوستت دارم تا بینهایت...
پسرم، عزیزترینم
وقتی در کنارم نیستی گویی گمشدهای دارم که چون سرگردانان پیاپی در جستجویش هستم
گمشدهای عزیز و دوست داشتنی
دلخوشی همیشگی روزهای سختم
شادی بخش قلب خستهام
تو بهترین هدیه خداوند به من هستی عزیزدلم
و من هیچگاه نمیدانم چطور میتوانم بخاطر وجود نازنینت شکرگزار خداوند مهربانم باشم
دلبرم، میخواهمت...
میخواهم در آغوش بکشمت و عطر وجودت را استشمام نمایم
میخواهم آنچنان در آغوش بگیرمت که خیالم راحت باشد نمیتوانی جایی بروی
میخواهمت، با ذره ذره وجودم
تمنای بودنت خواسته همیشگیام است
و این روزهای هفته است که بیرحمانه خودنمایی میکنند، که هنوز زود است باید صبر کنی
و این صبر چقدر دردآور و سخت است
دلم هوایت را کرده و پر میکشد برای لحظه لحظهی با تو بودن
و تنها ای کاش است که برایم میماند
ای کاشهایی که همه در زندگیشان دارند
اما این ای کاش از نوع دیگریست
ای کاشی مادرانه برای عزیزترینش
و اکنون تیک و تاک ساعت را به نظاره نشستهام...
آرین پرستوی زیبای من عاشقانه دوستت دارم می پرستمت مامان رو هیچ وقت فراموش نکن .......