روز چهارشنبه کنار پسرم در سرزمین عجایب(93.12.13)عصر
به روی گل پسرم سلام سلامی از اعماق قلبم با بوسه های فراوان
روز چهارشنبه عصر با گل پسرم عسلم زندگیم رفتم سرزمین عجایب (تیراژه) جایی که آرین خیلی دوسش داره و هر دفعه که برمی گردیم با گریه از اونجا میاد بیرون و مامانش رو اذیت میکنه ....
البته دیگه گل پسرم داره بزرگ میشه و خیلی چیزها رو میفهمه عشق مامان این چند روزی که بابا نیست مرد خونه من شده و صبحها آشغالها با من می بره سرکوچه (میگه مامان مریم من مرد خونه ام خودم آشغالها رو میبرم) الهی دورت بگردم با اون حرفهای قشنگت ....
این روزها من و گل پسرم تنها هستیم و خیلی بهمون خوش میگذره با هم بازی میکنیم با هم غذا درست میکینم باهم خوش خوش هستیم البته جای بابامجید خالیه و بازم من و پسرم خوش هستیم....
خدایا پروردگارا ترا بخاطر تمام نعمتهایت برای همه چیزهای خوبی که که به من و پسرم دادی سپاسگزارم فقط تنها خواسته ام مواظبت از پسرم نور چشمم است که می دانم تو هستی.....